گفتند منتظر باش! گفتیم چشم! گفتند پیرو باش! گفتیم چشم! گفتند عاشق باش! گفتیم چشم! گفتند ...، چه چشم هایی! کدام منتظر ؟ کدام پیرو ؟ و کدام عاشق مخلص و ...؟ بی پرده بگویم ؛ منتظر بودن تنها ظاهر ماست و انتظار امام امری است عجیب برای ما ! شاید کتمان کنی ! اما نگاهی به زندگی ات بینداز آنوقت انکار کن !
مثال تکراری مهمان آمدن را دیگر نمی زنم ...! فکر کن بهترین فرد زندگی ات چند وقتی از تو دور است و تو هر لحظه که بتوانی به او زنگ میزنی و احوال می پرسی و هی و هی می گویی : " کی میای؟ دلم برات تنگ شده !... " . چند ماه یکبار، چند هفته یکبار یا چند روز یکبار به سراغش میروی و التماس مولایت میکنی؟ و می گویی : " کی می آیی؟ دلتنگ توام ؟!! " هرروز را گفته ای؟!
آری؛ این است وفای من و توی شیعه ی ظاهراً منتظر. همین جا کلاهت را قاضی کن ! بعضی ها فکر می کنند اگر هرروز دعای فرج بخوانند ، منتظرند ! این چه دعای فرجی است که از اعماق جان و سوز درون و اشک اخلاص نیست ؟!! باور کن اگر من و تویی که گاه ندبه خوانش می شویم و گاه فرجش را می خواهیم ، با اخلاص و با التماس بخواهیم ، دعامان مستجاب خواهد شد !
می دانی مشکل کجاست؟ هنوز نرسیده ایم ، که نیست ! که جایش خالیست ! نرسیده ایم به نرسیدن ها ! نیاز را نمی دانیم ! آب می خوریم و می گوییم تشنه ایم !! باران را می بینیم و ابر می خواهیم ! نیاز اصلی جای دیگری است ، بی آنکه به آن بیندیشیم . اینجاست که ضعف شناختما جلوه می کند ... می دانم که می دانی ، اما " هرکه بمیرد در حالیکه امام زمانش را نمی شناسد، به مرگ جاهلیت مُرده است. " این یعنی ، خسر الدنیا الدنیا و الآخره ! زیان دنیا و آخرت ... ، بیکار بنشینیم مرگ هم فرا می رسد و ما همچنان طلب آب می کنیم ...!!