• وبلاگ : ...‍ تا ملـكـــوت
  • يادداشت : عيد ولايت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    دلم خيلي گرفته. از پنجره دارم بيرون رو نگاه ميکنم. برف مياد.
    ميخوام برم بهشت زهرا(س) خدايا دارم ديوونه ميشم.

    اين چندمين نامه است بابا، مي‌نويسم!
    هرچند‌ يادت نيست‌ امّا مي‌نويسم
    ديروز هم برگشت خورده نامه‌هايم
    من با‌اميد اين نامه‌ها را مي‌‌نويسم
    امروز با زهرا كمي ‌دعوايمان شد
    از قهر‌ها، از آشتي‌ها مي‌‌نويسم
    مادر برايم قصّه‌اي از كربلا گفت
    در نامه‌ام عين همان را مي‌‌نويسم
    بابا! ‌دلم ابري ست ميل گريه دارد
    دلتنگيم را از همين‌جا مي‌‌نويسم
    اين نامه را هم پست خواهم كرد ‌امروز
    امّا برايت باز فردا مي‌‌نويسم

    چشم چشم دوتا چشم
    خوابيده توي صحرا
    آي دونه دونه دونه
    نون و پنير و پونه
    بعد گذشت چند سال
    بابام اومد به خونه
    چوب چوب يه تابوت
    که تو کوچه روون بود
    جاي بابام تو تابوت
    يه تيکه استخون بود

    جاي بابام تو تابوت
    يه تيکه استخون بود

    جاي بابام تو تابوت
    يه تيکه استخون بود